یکی از معضلات مهم کشور، بحث چندشغله و پرمشغله بودن مدیران است. متاسفانه این پرمشغله بودن تنها به دامنه مشاغل اداری و دولتی محدود نشده، و به جایگاه‌های دیگری همچون جایگاه‌های اقتصادی و دانشگاهی نیز رسیده است. متأسفانه این اتفاق علیرغم وجود تأکیداتی مهم در ادبیات و فرهنگ گذشته (مردی را کاری و کاری را مردی)، و نیز وجود تأکیدات فراوان در ادبیات امروزه دانش مدیریت صورت می‌پذیرد. تعدد مشاغل آسیب‌ها و مشکلات زیادی را به همراه دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  • محفوظ ماندن دایره مدیریت در دستان افرادی مشخص؛
  • بسته ماندن دایره ایده‌ها و نکات و توانایی در افراد محدود، علیرغم وجود ظرفیت خروشان در میان عموم؛
  • کاسته شدن از دامنه مشاغل کشور (آنهم عموماً در عرصه‌های تصمیم‌گیری)، در حالی که افراد با انگیزه و با نشاط زیادی از آن بدور مانده‌اند؛
  • لزوم شرکت در انبوهی از جلسات، با بازده حداقلی؛
  • هزینه‌های بسیار زیاد بر دوش دولت: مدیران پروازی؛
  • هدر روی زیاد زمان در عین کمترین بازده و ...؛

بی‌شک، تحقق این مهم با دشواری‌های زیادی روبرو است، از جمله مقاومت‌های قانونی و فرایندی و ساختاری (که نیازمند اصلاح و ترمیم هستند) و نیز مقاومت‌های فردی و گروهی (که نیازمند فشار از بالا و گفتمان‌سازی و نظارت از پایین است)، با این حال حرکت به سمت این مهم، گریزناپذیر است. در ادامه،‌ برخی از اقدامات پیشنهادی برای تسهیل انجام این مهم ذکر گردیده است:

  • اینکه این ضرورت از پُست‌های بسیار کلیدی و نیز از بالای هرم مدیریتی کشور اتفاق بیفتد.
  • پیشنهاد ما برای شکسته شدن این حلقه تنگ، ‌این است که رهبری نظام، از پست‌های کلیدی زیر دست خود آغاز کنند. برای نمونه 30 جایگاه کلیدی را به انتخاب نشانه رفته و از ایشان بخواهند در عرض فرصت زمانی مشخصی، دامنه مشغله‌های خود را به تعداد معدود و محدودی کاهش دهند.
  • صرف انجام این کار و نیز مشاهده اثرات آن در کشور، انتظاری را به وجود می‌آورد که به تدریج می‌توان انتظار داشت چنین اتفاقی در کلیه سطوح مدیریت دولتی کشور اتفاق بیفتد. لذا در مرحله بعدی رئیس‌جمهور نیز می‌تواند چنین کاری را انجام داده، و برای نمونه تعداد مشخصی از بالاترین و مهم‌ترین پست‌های زیر مجموعه خود را نسبت به این مهم ملزم کنند.
  • همین رویه می‌تواند به تناسب و نیز با رعایت ظرافت و زمان‌بندی مشخص استمرار یابد تا در نهایت، به همراه ابعاد قانونی و ساختاری، و نیز با استقرار رویه‌های فرایندی و فرهنگی جدید استقرار یابد.